تاریک کرده (کَ دَ / دِ) تیره و تار کرده: پیش رفتم یافتم خانه تاریک کرده و پرده های کتان آویخته. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 520). رجوع به تاریک کردن شود ادامه... تیره و تار کرده: پیش رفتم یافتم خانه تاریک کرده و پرده های کتان آویخته. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 520). رجوع به تاریک کردن شود لغت نامه دهخدا